سجاد زمانپور همسر مرحوم منگری: من به دکتر پورمحمود اعتماد کردم و همسرم و بچه ام را به ایشان سپرده ام چرا ایشان خیانت در امانت کرد؟ و همسرم در طی ۷ روز بستری توسط ۳ پزشک ویزیت شد و هر کدام داروها و آزمایشات جداگانه ای نوشتند؟
روشنگر، به گزارش
صبح ملت نیوز ، مرگ الهه منگری خبرنگار با سابقه، نجیب و خوش اخلاق در روز یکشنبه مورخ ۳۰مردادماه۱۴۰۲ شوک عظیمی به جامعه خبر و هنر شهرستان شوش و استان خوزستان وارد کرد
الهه منگری که فرزند هشت ماه ای را باردار بود ، شش روز قبل از فوت کردن با همراهی خانواده بدلیل علائم تب و سرفه خفیف به بیمارستان نظام مافی شوش مراجعه میکند و در اوج ناباوری پس از پنج روز بستری بودن در بخش داخلی این بیمارستان به بخش ICU منتقل شده و کمتر از چندساعت از این ICU بیمارستان به بیمارستان رازی اهواز اعزام میشود و کمتر از یک روز بستری شدن در بیمارستان رازی اهواز جان به جان آفرین تسلیم میکند
این رسانه در تکمیل این خبر طی مصاحبهای اختصاصی با سجاد زمانپور شوهر مرحوم الهه منگری با طرح سوال به شرح این ماجرا میپردازد….
آقای سجاد زمانپور بفرمایید:
من و همسرم بعنوان زوج خبرنگار، نظر به فرمایشات مقام معظم رهبری حفظه الله تصمیم به فرزندآوری گرفته بودیم و متاسفانه زندگی مشترک ما کمتر از ده ماه طولی نکشید و با مرگ همسرم ، فرزندی هشت ماهه ما بی مادر شد !
ما مصیبت دیدهایم و ابهامات بسیاری در خصوص نحوه فوت متوفی داریم که تاکنون هیچ نهادی جواب روشنی به ما نداده است این ابهامات پس از مطالعه و بررسی دقیق پرونده مرحوم ایجاد شده اند .
سوال اول اینکه چرا پزشک بیمارمان مرتب تغییر کرده و در ۷ روز بستری بودن توسط ۳ پزشک ویزیت شده و هرکدام داروها و آزمایشات جداگانه نوشتهاند. من به آقای دکتر پورمحمود اعتماد کردم و همسرم و بچه اش را به ایشان سپردم چرا ایشان خیانت در امانت کردند.
دوما آنکه ایشان کجا بودند که حتی برگه اعزام بیمار رو به مرگش را خودش ننوشت و همکار دیگری که قطعا به اندازه ایشان در جریان درمانها و آزمایشات و داروهای بیمار نبود به ناچار برگه اعزام را نوشتند؟
سوماً تشخیص اولیه ایشان عفونت شدید ریه بوده است.چرا علی رغم اینکه حال بیمار روز بروز بدتر شده و داروهای هر ۳پزشک معالج!!! بی اثر بوده با متخصص عفونی در داخل یا خارج بیمارستان مشورت نکرده اند و یا بیمار را اعزام نکرده اند تا روز آخر و دم مرگ که با متخصص عفونی بیمارستان رازی تماس گرفتند؟
چهارماً چرا علی رغم اینکه مرتبا سطح اکسیژن خون بیمار مادر باردار بدحال پایین تر می آمده و این علامت واضح از کار افتادن ریه هاست تا روز آخر سی تی اسکن ریه نگرفته اند و ۶ روز زمان حیاتی برای بیمار را با داروها و آزمایشات بی فایده تلف کردهاند؟
پنجماً شایعترین بیماری ویروسی که اینگونه ریه ها را درگیر می کند و طبق تشخیص خود پزشکان معالج عفونت ویروسی بوده، کرونا است.سؤال من این است پزشکان محترم متخصص ویزیت کننده چرا هیچکدامتان تا ۲۴ ساعت آخر تست کرونا درخواست نکردید؟
ششماً چرا فقط بعد از سی تی اسکن دم مرگ و مشخص شدن درگیر شدن ۹۰ درصد ریه آن هم به دستور متخصص عفونی بیمارستان رازی اهواز آمپول رمدسیویر که همه حتی مردم عادی هم می دانند بخاطر کرونا داده می شود تنها یک نوبت تزریق کردید و بیمار را اعزام کردید، چرا؟
هفتماً متخصص محترم قلب بر چه اساسی احتمال آمبولی را مطرح کرده؟ آمبولی کجا ۹۰ درصد درگیر شدن ریه ها با عفونت ویروسی کجا؟
هشتماً متخصص محترم بیهوشی جواب مشاوره اورژانس بیمار بدحال را بر بالین بیمار پس از معاینه بیمار می دهند و می نویسند چرا تلفنی دستور می دهید و حتی تا الان جای جواب مشاوره در پردنده متوفی خالی است؟
نهماً متخصص محترم زنان شما چرا جواب مشاوره را تلفنی داده اید و به پرستار دستورات را تلفنی بدون ویزیت بیمار دادهاید؟
اینها فقط بخشی از ابهاماتی است که ما از روی پرونده متوفی متوجه آن شدیم از آن بدتر اینکه ما به سیستم نظارتی در درمان شوش خوشبین نیستیم
اول اینکه شما قضاوت کنید چگونه میتوان «پدر» رئیس نظام پزشکی شهرستان شوش باشد و پسرش رئیس تنها بیمارستان آن شهر؟بنظر شما چند درصد احتمالش هست که پدر بر علیه پسر رای قصور صادر کند؟
ثانیاً آنکه معاون نطارت بر درمان شبکه بهداشت شوش چند ماه قبل از فوت همسرمان بدلیل پیگیری تخلفات رئیس شبکه بهداشت شوش که مطب خود را به مرکز زیبایی غیر مجاز تبدیل کرده است عزل گردید؛ بنظر شما شبکه ای که رئیس آن متخلف است صلاحیت رسیدگی به پرونده همسرم را دارد؟
دیدگاهتان را بنویسید