کد خبر: 1398
تاریخ انتشار: شهریور ۲۷, ۱۴۰۲گروه : علم و فناوری
مصاحبه ای اختصاصی با مهندس کیارش عباس زاده کارآفرین نمونه ملی، مدیر ارشد اجرایی، مشاور و معلم کسب و کار در دانشگاه
به گزارش روشنگر به نقل از پایگاه خبری تحلیلی کلام قلم، رسانه کلام قلم مصاحبه ای اختصاصی با کارآفرین نمونه کشوری و مدیر چند کسب و کار ترتیب داده است. در این مصاحبه با جناب آقای مهندس کیارش عباس زاده به گفتگو نشسته ایم. در ادامه متن کامل مصاحبه با ایشان را مطالعه خواهید کرد. مصاحبه گر: سید محمدرضا حسینی علی آباد به عنوان نخستین سوال، لطفا ابتدا از خودتان برای ما بگویید. سلام؛ کیارش عباس زاده هستم. کارآفرین و مدیر ارشد اجرایی که در سالهای گذشته در مقام مشاور بسیاری سازمان ها و شرکت ها بودم. همچنین به عنوان مدرس کسب و کار در دانشگاه ها و سایر مراکز فعالیت داشته ام. همۀ عناین موسس یا بنیانگذار و سمت های سازمانی مدیرعامل، عضو هیات مدیره، مدیر بازاریابی و فروش و مشاور مدیران ارشد را تجربه کرده ام. چند کسب و کار استارتاپی و غیر استارتاپی راه اندازی کرده ام و برخی به همین دلیل، لقب راه انداز را بر روی من نهاده اند. برخی از این کسب و کارها معروف هستند و برخی به دلیل حوزه فعالیت شان، زیاد شناخته شده نیستند. حاصل این تجارب، ۵ کتاب تالیفی و چند کتاب ترجمه در حوزه مدیریت کسب و کار و استارتاپ هاست که حرف های جدید و اجرایی برای گفتن دارند و چند مورد از این کتاب ها توسط اتاق بازرگانی ایران، صندوق نوآوری و شکوفائی معاونت علمی ریاست جمهوری و دانشگاههایی مانند دانشگاه صنعتی شریف تحسین شده است. سابقه ارائه مشاوره بین المللی به استارتاپ ها از نقاط مختلف جهان مثل کانادا، انگلستان، آلمان، استرالیا، آمریکا، ترکیه و کشورهای دیگر را نیز دارم. در طول سال های گذشته در برنامه های تلویزیونی و رادیویی بسیار متعددی حاضر شده ام تا با عنوان مشاور اقتصادی کسب و کار به سوالات هم وطنانم در حوزه استارتاپ و کسب و کار پاسخ دهم و یا به عنوان منتور، برای قرار گرفتن آنها در مقابل سرمایه گذاران همراهی شان کنم. به طور کلی هر جا به دره ای برخورد کردم روی آن پل ساخته ام و این خاصیت اصلی من در حل مسائل پیچیده بوده که مرا در این مسیر پیش برده است. لطفا برای مخاطبین بفرمایید تا این لحظه در کارنامه خود چه فعالیت هایی داشته اید؟ فعالیت های گسترده و متنوعی داشته ام که به ذکر دو مورد مهم اکتفا می کنم. سال ۱۳۸۸ تحصیلاتم را در انگلستان و در یک دانشگاه رتبه دو رقمی جهان به پایان رساندم؛ اما تحصیل و یادگیری پس از آن هیچ گاه متوقف نشده و تا به امروز ادامه دارد. در سال آخر تحصیلم در انگلستان، به طور موازی مشغول ارزیابی راه اندازی یک کسب و کار استارتاپی در حوزه E-Commerce و Quick Commerce بودم که چند ماه بعد زودفود (اسنپ فود فعلی) نام گرفت و اولین کسب و کار سفارش اینترنتی غذا در ایران بود و هنوز هم رهبری بازار را بر عهده دارد. پس از آن در شرکت سرمایه گذاری پرشین فعالیت داشتم که به مهندسی فروش و مدیریت بازاریابی پروژه های ملکی و ساختمانی تبحر داشت و پروژه ای ۱۰٫۹ میلیارد دلاری را مدیریت می کرد. پروژه های متعددی که توسط انبوه سازان ساخته شده بود و اینجا امکان نام بردن از آنها نیست، برای ایجاد دفتر فروش، آموزش تیم فروش، مدیریت بازاریابی، تبلیغات و برندسازی به ما مراجعه می کردند و به واسطه تجاربی که در حوزه کسب و کارهای دیجیتال و زودفود (اسنپ فود) به دست آمده بود، توانستیم ابزارهایی هوشمند و مدرن برای فروش بسازیم که نتایج فوق العاده ای به همراه داشت. در این شرکت من همراه پدرم فعالیت داشتم و پس از یک دوره بیماری سخت که همه ما را درگیر کرد و سپس فوت ایشان، فعالیت در این حوزه کاهش یافت. از سال ۱۳۹۷ در کشاکش بیماری پدرم روی طرحی کار می کردم که یک پلتفورم هوشمند در حوزه املاک و مستغلات بود و از تکنولوژی های روز جهان مثل هوش مصنوعی (AI)، واقعیت مجازی (VR)، واقعیت افزوده (AR) و بسیاری تکنولوژی ها و علوم دیگر مانند اقتصاد رفتاری بهره می گرفت. این فرآیند همزمان با اوج بیماری پدرم بود و از سویی دیگر افرادی که به من پیشنهاد می دادند این پلتفورم را در خارج از ایران با سرمایه گذارانی راه اندازی کنم که در این حوزه بینش و دید بلند دارند. امروز که گستره و توسعه هوش مصنوعی در جهان به شدت در حال گسترش است، قصه این پلتفورم هنوز ادامه دارد و الان نیز با تجارب بیشتر و تیم مدیریتی و اجرایی که در این مدت گرد هم آمده ایم در حال کار کردن روی آن هستیم تا تجارب استارتاپ زودفود (اسنپ فود فعلی) و شرکت پرشین را با هم در آمیزیم و کسب و کاری مقیاس پذیر و سودآور خلق کنیم. در این حوزه خبرهای خوبی هم برای مردم کشورمان و هم شرکت های ساختمانی انبوه ساز و سرمایه گذاران در راه است. از نگاه خودتان برای ما بگویید بزرگترین موفقیت تان در کار تا این زمان چه بوده است؟ موفقیت ها و شکست های متعددی را تجربه کرده ام و شاید انتخاب یک مورد به عنوان بزرگترین، کار بسیار دشواری باشد. بگذارید اینطور پاسخ دهم؛ عموما بلاها و مشقاتی که در طول سالهای گذشته بر سر من آمده، نهایتا تبدیل به یک کتاب کاربردی، یک محصول و یا یک کسب و کار شده که فایده و سود آن نصیب همه شده است. این بینش و نگاه حل مساله و راه حل محور، شاید بزرگترین دستاورد درونی من بوده که موجب شده در سختی ها و مشکلات متوقف نشوم. همانند برخی از بزرگان، آیا شما نیز فرد خاصی را به عنوان الگو در زندگی و کارتان داشته اید؟ من خودم را انسانی معمولی می دانم با ترکیبی از توانایی های ویژه که خاص خودم است؛ نه جزئی از بزرگان یا خواص. الگوهای بسیاری داشته ام و هر کدام در زمینه ای برایم الهام بخش بوده اند، اما از هیچ فردی بت نساخته ام که او را کامل و در همه زمینه ها الگو قرار دهم؛ بلکه از هر فرد آنچه را که در آن توانا و پیشرو بوده، آموخته ام. پدرم در این زمینه منتور بسیار خوبی برایم بوده که پیچ و خم های مدیریت کسب و کار را از او فرا گرفته ام و کتابی مصور هم در این زمینه تالیف کرده ام. شما شکست در کار را چگونه شرح و توصیف می کنید؟ آیا واقعا شکست لازمه پیروزی است؟ شکستی که موجب بی ارزش و بی هویت شدن فرد شود، نه سازنده است و نه لازمه پیروزی. اگر ادراک ما از شکست به معنی یادگیری باشد و متوجه شویم، عامل یا المانی را درنظر نگرفته ایم یا بخشی از محاسبات یا فرضیات ما درست نبوده است، آنگاه شکست معلم بزرگیست. شما به عنوان کارآفرین، تعریف تان از کارآفرین و کارآفرینی چیست؟ برخی تعاریف از کارآفرینی علمی و برخی مربوط به ادارک عمومی افراد جامعه از آن است. برخی ممکن است کارآفرینی را معادل ایجاد اشتغال بدانند و برخی آن را معادل خلق ارزش و ارزش آفرینی از طریق حل مسائل مردم و راه اندازی کسب و کار. به نظر من شخص کارآفرین، نگاه شهودی دارد که تصویر بزرگتر را می بینید. به عبارت دیگری استراتژی را می فهمد و هم زمان یک نگاه تحلیلی هم دارد که نواقص، مشکلات، خلاها، نیازها، پتانسیل ها و فرصت ها را درک می کند و با ترکیب این دو نگاه می تواند راهکارهایی ارائه دهد که مناسب آن خلاها و نیازهای تامین نشده باشد و نهایتا تبدیل به استارتاپ یا کسب و کار شوند. اگر بخواهم سرنخی دقیق تر ارائه دهم، مشرب NT در شخصیت شناسی MBTI این خاصیت را دارد و با ترکیب این دو کارکرد شخصیتی یعنی N و T می توانیم شمّ کارآفرینانه یا شمّ اقتصادی بگوییم. اگر برای درک بهتر مطلب درباره خودم بخواهم مثال بزنم؛ نمونه این شمّ اقتصادی زمانی است که سال ۸۸ جای خالی سفارش اینترنتی غذا در ایران را احساس کردم و امروز شما بعد از ۱۲ سال ثمرات و نتایج آن را می بینید و یا الان که در حوزه تلفیق تکنولوژی با صنعت املاک فرصت هایی را می بینم که داریم به آن می پردازیم. از سوی دیگر، تمرکز بیش از حد کارآفرینان بر خلق کردن یا رشد بیش از حد کهن الگوی خالق (Creator) در این افراد ممکن است موجب شود که از سودآوری و اقتصادی بودن ایده ها غافل شوند. خوشبختانه این حوزه هم راهکارهای زیادی دارد که ما در سالهای گذشته در حوزه مشاوره و آموزش روی آن کار کرده ایم و یکی از آنها پیش نویس پولی یا Money Script است که رفتارهای مالی و پولی اشخاص را پیش بینی کرده و برای بهبود آن تلاش می کند. این همان بخشی است که کارآفرینان با ارتقای آن می توانند به موفقیت های ویژه دست یابند. از منظر شما یک کارآفرین باید تحصیلات آکادمیک داشته باشد؟ اگر از تحصیلات منظورتان مدرک دانشگاهی است، خیر؛ اما اگر منظورتان یادگیری دقیق، عمیق و پیوسته است قطعا بله! در اغلب متدولوژی های نوین کارآفرینی و راه اندازی و مدیریت کسب و کار، یادگیری یک عامل کلیدی و دائمی است. حتی MVP یا کمینه محصول پذیرفتنی که در اکوسیستم استارتاپی بسیار شنیده می شود، در واقع یک استراتژی برای یادگیری سریع است. در جهانی که اقتصاد هر روز دیجیتالی تر می شود، تغییرات سریع تر و ابهامات بیشتر می شوند، یادگیری و به روز شدن، هرگز متوقف نخواهد شد. جناب مهندس عباس زاده، شما چشم انداز کسب و کار خود را در کوتاه مدت و دراز مدت چگونه می بینید؟ از منظر اقتصاد کلان تهدیدهای زیادی وجود دارد، ولی از نگاه اقتصاد خرد، شاید قصه برای برخی کسب و کارها متفاوت باشد. ما در کوتاه مدت، روی پلتفورم هوش مصنوعی در حوزه املاک متمرکز هستیم که آن را اصطلاحا “پراپتک” یا PropTech می نامند که این حوزه در حال گسترش سریع در جهان است. پس از دوران FinTech که از ترکیب فناوری ها با حوزه مالی شکل گرفت و دنیا را متحول کرد، امروز کسب و کارهای حوزه پراپتک آینده روشنی در پیش رو دارند تا جایی که پیش بینی می شود بکارگیری هوش مصنوعی در حوزه ملک، بتواند سودآوری در این حوزه را تا ۷۱ درصد برای سرمایه گذاران، انبوه سازان و شرکت های ساختمانی افزایش دهد. در بلند مدت هم بر روی توسعه و مقیاس پذیری همین پلتفورم متمرکز خواهیم شد. این حوزه منافع زیادی برای سهامداران ما، همین طور مردم و کشور در بر خواهد داشت. برای شروع کسب و کار، آیا امکانات و سرمایه مهم است؟ بدون شک امکانات و سرمایه مهم است، اما دانش کسب و کار و تیم از سرمایه هم مهمتر است. کسب و کارهای زیادی مثل زودفود (اسنپ فود فعلی) با سرمایه کم آغاز کرده اند و بعدها با سرمایه بیشتر به رشد بسیار زیاد دست یافته اند. همین طور کسب و کارها و استارتاپ هایی هم هستند که با سرمایه زیاد آغاز شده اند، ولی راه به جایی نبرده اند. البته باید اشاره کنم که برخی استارتاپ ها مانند حوزه پراپتک که ما در آن فعال هستیم برای شروع نیاز به سرمایه بیشتر دارند و برخی دیگر حتی به صورت Bootstrap یا خودگردان قابل راه اندازی هستند. نکته حائز اهمیت دیگر این است که زمین کسب و کار یا محیطی که ما در آن فعالیت می کنیم، می تواند تا حد زیادی هم به عنوان مانع و هم تسهیلگر عمل کند و نقشی انکار ناپذیر دارد. شاخص هایی مانند شاخص راه اندازی کسب و کار، شاخص محیط کسب و کار و سایر مواردی که توسط سازمان هایی مانند دیدبان جهان کارآفرینی (GEM)، صندوق جهانی پول و دیگر سازمانها رصد و منتشر می شود، اطلاعات خوبی در اختیار افراد قرار می دهند؛ بنابراین در کنار تلاش، قرار گرفتن در محیط و زمین بازی مناسب، بسیار حائز اهمیت است. در نقطه مقابل، بسیاری شرکت ها و سرمایه گذاران بزرگ، سرمایه زیادی در اختیار دارند، اما چون محل مناسب برای سرمایه گذاری پیدا نمی کنند دچار سردرگمی هستند. به عنوان صاحب کسب و کار، راهبرد بازاریابی شما جهت رشد و توسعه کسب و کارتان چیست؟ به طور کلی استراتژی های قدرتمندی در حوزه بازاریابی وجود دارد. استراتژی بازاریابی چریکی، بازاریابی جودویی که از فلسفه غنی ورزش رزمی جودو اتخاذ شده، بازاریابی گوشه دنج، بازاریابی دیجیتال و اینترنتی که می تواند از سایر استراتژی ها بهره ببرد و همچنین بازاریابی MLM. اما آنچه که در بکارگیری این استراتژی ها به ما کمک می کند، درک دقیق و عمیق محیط کلان، صنعت، منابع و قابلیت های سازمان و شایستگی های کلیدی تیم مدیریت و اجرا، به صورت هم زمان، چند بعدی، غیر خطی و رفت و برگشتی است. به جهت آنکه برای اهل فن دقیق تر آدرس دهم؛ تلفیق چند زاویه نگاه منبع محور (RBV)، بازار محور (MBV)، RDT، استراتژی اقیانوس آبی و نیز مدل دلتا که در سال ۲۰۱۰ در دانشگاه MIT مطرح شد در کنار ابزارهایی مانندPESTEL و PESTELIED، به علاوه SWT که نسخه جدیدتر SWOT است و بسیاری ماتریس ها و ابزارهای مدیریت استراتژیک و شاخص های مالی می تواند پاسخ شما باشد. به دلیل محدودیت فضا مجبور بودم کلی، اما دقیق پاسخ دهم. تا این لحظه بزرگترین چالش و موانعی را که با آن مواجه شده اید، چه بوده است؟ چالش ها و بلایای بسیار زیادی را متحمل شده و پشت سر گذاشته ام. در اغلب موارد پس از عبور از این چالش ها یک مقاله، یک کتاب و گاهی یک کسب و کار، ماحصل آن بوده و دلم می خواسته بتواند برای دیگران پل باشد تا از این دره ها و چالش ها راحت تر عبور کنند. چند مورد را برای تان ذکر می کنم؛ چالش راه اندازی استارتاپ در سال ۱۳۸۸ که هنوز اکوسیستم استارتاپی در ایران شکل نگرفته بود، چالش تامین مالی در زمان تحریم و مذاکره با سرمایه گذاران خارجی، چالش بیماری نزدیکان، چالش شرکا، چالش مدیریت کسب و کار در شرایط پر ابهام و پر ریسک، چالش دیدن شرایط معیشت و مسائل مردم و اینکه دلم می خواست کاری برای آن انجام دهم و بسیاری موارد دیگر که اینجا محل طرح آن نیست. اما چالش فعلی ما بررسی پیشنهادات مطرح شده و تعامل با مجموعه هایی است که در قالب شرکای تجاری یا سرمایه گذار در کسب و کار فعلی به ما مراجعه کرده اند و لازم است زمینه های همکاری و افق بلند مدت کار با آنها را بررسی کرده و سپس تصمیم گیری کنیم. مدیریت در هر بخشی مسئله ای بسیار مهم و دارای اهمیت است. شما به عنوان مدیر، شیوه مدیریت تان تا چه حد در پیشرفت کارتان اثرگذار بوده است. شاید از زاویه نگاه مدیریت، همه زندگی در کلمه مدیریت خلاصه شود؛ مدیریت منابع، مدیریت زمان، مدیریت عمر، مدیریت هیجانات، مدیریت خود، مدیریت روابط، مدیریت کسب و کار و مدیریت زندگی. اگر یک تعریف ساده از مدیریت ارائه دهیم و آن درک شرایط، تحلیل سناریوهای محتمل، انتخاب راهکار و راهبرد مناسب، سپس بودجه بندی، اقدام و همزمان بازخورد گیری و رصد و بهبود عملکرد و نتایج باشد، آنگاه می توان چنین نتیجه گیری کرد که عمده دستاوردها یا ناکامی های ما به مدیریت مان بستگی دارد. البته نباید هم اغراق کرد؛ زیرا همیشه عواملی هستند که در اختیار ما نیست و صرفا می توانیم تاثیرات آن را مدیریت کنیم. اگر از من بپرسند عامل موفقیتم چیست، اینطور پاسخ خواهم دارد که ملغمه ای از تلاش و پشتکار خودم و محیطی که در آن هستم، کمک ها و حمایت دیگران، فرصت های موجود و نیز درصدی شانس. فکر می کنم برای همه افراد در کره زمین به همین شکل باشد؛ اگر چه ممکن است برخی اثر تلاش خودشان را پررنگ تر و نقش دیگر عوامل یا شانس را کمرنگ جلوه دهند، اما باید گفت که موفقیت مجموعه ای از این المان هاست که با مدیریت خوب می تواند حاصل شود. با این نگاه نه افرادی که شکست می خورند، ناامید و سرخورده می شوند و نه افراد موفق، مغرور. اعتقاد دارم تعریف و نگاه ما به دستاورد و موفقیت و احساس ارزشمندی خودمان، می تواند در برنامه ریزی ذهن ناخودآگاه و سپس عملکردمان تاثیر عمیقی داشته باشد. در پایان از اینکه وقت گذاشتید، متشکریم. چنانچه صحبت و یا موضوعی است بفرمایید. من هم از شما بابت فراهم آوردن فضایی صمیمی برای گفت و گو، کمال تشکر و قدردانی را دارم. در ماه های گذشته از سمت شرکت های هلدینگ و سرمایه گذاران، سوالات مشابه زیادی به صورت حضوری و غیرحضوری دریافت کرده ام که اغلب می پرسند روی چه طرح، چه ایده، چه استارتاپ و چه حوزه ای سرمایه گذاری کنند. به این سوال به عنوان یک تصمیم استراتژیک در آخرین کتاب خودم پاسخ داده ام، اما به طور خلاصه می توانم بگویم که لازم است ببینید چه افرادی و با چه شایستگی های کلیدی به عنوان موسس یا بنیانگذار و تیم اجرایی استارتاپ در دسترس دارید و سپس به وجه اشتراک توانایی های کلیدی آنها با شایستگی های کلیدی سازمان و مجموعه خودتان و فرصت های بازار فکر کنید؛ هم زمان نیم نگاهی هم به استراتژی اقیانوس آبی و مدل دلتا داشته باشید. ما هم با همین نگاه در حال فعالیت بر روی پلتفورم هوش مصنوعی در حوزه پراپتک هستیم.
دیدگاهتان را بنویسید